معتادان جنسی گمنام(SA) یکی از شمار انجمن هایی است که به بهبودی از رفتارها و افکار جنسی اجباری میپردا

معتادان جنسی گمنام(SA) یکی از شمار انجمن هایی است که به بهبودی از رفتارها و افکار جنسی اجباری میپردازد. در حالیکه بقیه انجمن ها مرز مشخصی بین رفتارهای هم-جنس خواهی و دگر-جنس خواهی معلوم نمیکنند، SA به طور واضح  پاکی جنسی را تعریف میکند  تا مانع از رفتارهای هم-جنس خواهانه شود.

جنبه منحصر بفرد پاکی SA خیلی از اعضایی که موارد هم-جنس خواهی دارند را به SA آورده است. برآوردهای انجام شده از اعضای SA نشان داده که حدودا یک نفر از پنج نفر اعضا، تجربه شهوت هم-جنس خواهی داشته اند.[1]

برخی از ما به این دلیل به SA آمدیم زیرا تمایل ما برای متوقف کردن رفتارهای هم-جنس خواهانه با کمبود حمایت و حتی با استهزا در دیگر انجمن های S و یا مشاورها روبرو میشد. بسیاری از ما در روابط هم-جنس خواهانه بوده ایم، در حالیکه بعضی ها هیچ وقت با شخس دیگر رابطه جنسی نداشته اند، و هستند کسانی که تعداد بیشماری شریک جنسی داشته اند. بعضی از ما دنباله رو مذاهب سنتی هستیم، بعضی ها نه. بعضی ها در مورد داشتن تمایلات هم-جنس-خواهانه مخفی کار بوده اند، در حالیکه بعضی ها با یک شریک جنسی سابق زندگی کرده اند. سوای تمام این شرایط، همه ما دریافته ایم که پاکی و بهبودی در SA “کلید خوشحالی وشادی است که در غیر این صورت هیچگاه آن را نمیشناختیم.” (Sexaholics Anonymous p. 202)

این وب سایت به وجود آمده تا تجربه بعضی از بسیار اعضای SA که با شهوت هم-جنس خواهی درگیر هستند و در SA مکان امنی برای بهبودی یافته اند را به مشارکت بگذارد.

شاید درSA گروه یا منطقه شما اعضای کمی باشند که با شهوت هم-جنس-خواهی سروکار دارند. ما امید داریم این منبع به کسانی که خواهان بهبودی از شهوت هم-جنس خواهی و کسانی که مایلند در مورد بهبودی از شهوت هم-جنس خواهی بیشتر بدانند، کمک کنند.

اگر شک دارید که آیا پاکی SA امکان پذیر است، ما از شما دعوت میکنیم تا از سایت ما دیدن کنید و برنامه ما را امتحان کنید. بسیاری از ما دقیقا مثل شما فکر میکردیم، اما دریافتیم که دستان SA برای کمک به ما آماده اند.

پرتاب به بُعد چهارم حیات

بهانوتراشی کافیست!

باید معجزهای در کار باشد!

عضو 1

من خیلی سپاسگذارم که این برنامه را پیدا کرده ام. من به صورت ناشناس با مردها به مدت 25سال رابطه جنسی داشته ام. روشهای متفاوتی برای متوقف شدن امتحان کردم. من سعی کردم با دیگر مردها روابط داشته باشم ولی جواب نداد. من از مرز جنسیتی عبور کردم و با زن ها ارتباط برقرار کردم ولی این هم جواب نداد. در نهایت من کاری را که دوست نداشتم انجام دهم، را به خودم قبولاندم.

من خیلی سپاسگذارم که SA را پیدا کردم. من از داشتن راهنمایی که نشانم داد چگونه قدمها را کار کنم سپاسگذارم. من قدم ها را به شکل ناکامل انجام دادم ولی به هر حال به بهترین شکلی که میتوانستم انجام دادم. یکی از اولین چیزهایی که در پاکی فهمیدم این بود ک من در واقع شهوت میکردم. من آنچنان سرگرم رفتارهای جنسی  بودم که تشخیص نمی دادم که در واقع در حال شهوت کردن هستم.

در اولین 30، 60 روز متوجه شدم که به هر طرف نگاه میکنم و تشخیص دادم که من به یک مرد نگاه میکردم و شهوت میکردم و در واقع من به صورت ذهنی آن شخص را مورد تجاوز جنسی قرار دادم. من زمانی را به یاد دارم که داشتم به یک شخص در سوپرمارکت نگاه میکردم. من حواسم نبود که اون جوری به او نگاه میکردم تا اینکه اون خواست یک مشت حوالم کند. اون لحظه بود که من تشخیص دادم که به شکل نامناسبی به او نگاه میکردم.

چیزی که به من گفته شد این بود که برای شخص دیگر دعا کنم. من سعی کردم و احساس ریاکاری میکردم. به نظرم تقلبی و غیرواقعی بود. بنابراین من یک دعای کوچک را حفظ کردم. من از خدا خواستم تا آن شخص را با آرامش و هماهنگی پر کند. اینکار را بدون نگاه کردن به اون شخص انجام می دادم. من حدس زدم این ممکن است چیز خوبی باشد که انجامش دهم. از آن موقع این تبدیل به یک چیز طبیعی شد. یک چیز طبیعی غیر طبیعی برای من. این قسمت بزرگی از بهبودی من است.

عضو2

در حدود 20سال پیش  آزادی گی و غرور گی بودن، از طرف کسانی که واقعا سعی داشتند به من کمک کنند پیشنهاد شد چونکه من بواسطه مشکلم پست و حقیر شمرده میشدم. این خیلی قبل از آن بود که من SA را پیدا کنم. آن موقع من از این حمایت عاطفی قدردانی میکردم، و به طریقی این مرا از بهبودی خیلی دورتر میکرد.

یکی از چیزهای که از موقعیکه به این برنامه آمدم خداوند به من داد تشخیص این بود که ادبیات همجنسگرایی و تنوع طبیعی و حقوق فردی چیزهای خوبی برای من نیستند. خداوند به من آنقدر بصیرت درون سوء استفاده های عاطفی و فیزیکی که از مادرم به من رسید داد و نیز وحشتی که از او داشتم بصورتی که به تمام زنها سرایت کرده بود. در نتیجه همجنسگرایی من اساسا نمیتواند پایه و اساس سالم یا نرمال یا مطلوب داشته باشد. در نتیجه نمتوانم ادعا کنم که قسمت خواستنی یا جنبه مثبتی از من باشد. در نتیجه من سرانجام قادر شدم تا بپذیرم که گرایش جنسی من قسمتی از اعتیادم بوده است. اما این یک فرآیند طولانی و مشکل بود و من با کسانی که در چنین جایی نیستند و یا همجنسگرایی خود را به شکل متفاوتی تجربه کرده اند احساس همدردی میکنم.

عضو 3

من به سادگی وارد یک رابطه 8 ساله با یک زن شدم. من آن رابطه را دوست داشتم چون یک معتاد جنسی بودم. من از آن متنفر بودم چونکه رابطه ام با نیروی برترم را نابود میکرد، من نمیتوانستم متوقف شوم چون یک معتاد جنسی بودم.

من خیلی خیلی از پیدا کردن این برنامه بهبودی سپاسگذارم. گروه های دیگری برای اعتیاد س وجود دارند. این همانی است که من نیاز دارم. من برنامه ایی نیاز دارم که حداقل مقدار پاکی تعریف شده که واضح باشد را نیاز دارم. من انجمنی نیاز دارم که افراد برای انتخاب آن پاکی مرا حمایت کنند.

من از خواندن این کلمات در کتابمان که میگوید در برنامه سکس اختیاری است. اما سکس واقعا اختیاری است!  بهبودی بدون سکس یک هدیه خداوندی است. رابطه ام با نیروی برتر در نتیجه این برنامه، در نتیجه کارکرد قدمها، در نتیجه رابطه نزدیکم با راهنما طوری به من بازگرداننده شده که من هیچگاه تصورش را هم نمکردم. در زمینه اعتماد هنوز کار زیادی است که باید انجام دهم، بویژه زن، آنهم بخاطر تجربه ام با زن و رابطه جنسی با زن.

من میخواهم در مورد ضعف هایم، تجربه ای که در مورد آمدن به این کنفرانس داشه ام مشارکت کنم.  همین که وارد هتل شدم با هجوم تعداد زیادی محرک به شکل زن  مورد استقبال قرار گرفتم. من نمیدانستم آنها چه در کنفرانسی شرکت کنند، من نمیدانستم آنها چرا در این هتل هستند اما لباس زنها در لابی هتل واقعا آزارم داد. بنابراین فورا، همانطور که به من گفته شده بود، واگذارش کردم: ” من در برابر شهوت عاجزم. من به نیروی برتر اعتقاد دارم، من میتوانم زندگی و اراده ام را به آن نیروی برتر بسپارم.” بعد از این یک زن مشخص بود که من انتخاب کردم نگاه دوم را هم به او بکنم. و این همان تصویری بود که در ذهنم چسبید. من هیچکدام از تصویرهای دیگر را ندارم، من آنها را فورا واگذار کردم. اما آن یکی که نگاه دوم را کرده بودم، آن تصویر هنوز وجود دارد. در مورد آن هم انتخاب کردم که آن را واگذار کنم. من در برابر آن تصویر عاجزم. و اگر آن تصویر بخواهد خود را دوباره تکرار کند من میبایست دوباره همان کار را تکرار کنم. واگذارش کنم. من در برابر این عاجزم. این مرا به عدم سلامت عقل میکشاند من به نیروی برترم اعتقاد دارم و آن نبروی برتر مرا از دیوانگی خودم نجات میدهد.

انجمن از من خواسته که به نگه داشتن تعریف پاکی ادامه دهم تا به من در ایجاد فضایی خوب و امن برای بهبودی کمک کند. به عنوان کسی که با شهوت هم-جنس خواهانه درگیر است این انجمن چنین فضایی برای من بوده است.

عضو4

من سال 1988 به برنامه آمدم و فکر میکردم که مشکل اعتیاد جنسی دارم ولی این حداکثر چیزی بود که تمایل به انجامش داشتم. در آن زمان من در سازمانهای حقوق گی ها و کلیسای گرایش همجنسبازی بودم. همه میگفتند که باز به جلسه برگرد و من تا جایی که میتوانستم به آمدن به جلسه ادامه دادم. و من بر علیه برنامه و هر کس برمیگشتم. چرا که من حقیقت را در خارج برنامه داشتم و این برنامه نمیتوانست آنرا بگیرد! در نتیجه من اینجا پاک میمانم و چیزی که در جاهای دیگر یاد گرفتم را به همه شما یاد میدهم. آنجا حقیقت وجود دارد!

با ادامه دادن به برگشتن به جلسه من فروتن شدم. به درجه ای فروتنی یافتم که تشخیص دادم که من خیلی کم میدانم.  این دقیقا در جمله مقدمه ما هست “ما تشخیص دادیم که ما خیلی کم میدانیم” من اصلا نمیدانستم که چقدر کم میدانم!  و به فضل تشخیص فزاینده و روزانه این که من حتی از روز قبل هم کمتر میدانم من به نوعی ساکت شدم. من فهمیدم که فقط نیاز دارم اینجا بیایم، ساکت باشم و قدمها را کار کنم و بیشتر از این بر من آشکار میشود. واقعیت اینکه، بیشتر آشکار شده است.

تنها چیز مشترک بین آن روزها و امروز این برنامه است. تما چیزهای دیگر به کنار رفته اند. من حقیقت را در این یافتم که من نیاز دارم رابطه ای با نیروی برتر برقرار کنم که جای هر چیز دیگری را برای من بگیرد. من میبایست هر چیز دیگری را روی میز میگذاشتم که شامل جنسیت، و مسئله من با گرایش جنسی میشد. هر جزء از زندگی من روی میز بود و تا حد یک نفر تسلیم تقلیل پیدا کردم. من میدانستم که خداوند تمام چیزهای که میخواهد در زندگیم باشند را دوباره در زندگیم قرار میدهد. من میدانستم که باید به شکل تهی در می آمدم. این را تهی بودن زندگی پیشین به من گفته است. من بصیرت فراوانی در نتیجه دوباره به جلسه برگشتن و قرار ندادن خودم در یک دسته یا گیر نیانداختن در گوشه بدست آوردم. در عوض جایگاه درست خودم را در بین گروهی از معتادان جنسی پیدا کردم و من یکی از آنها هستم و بقیه را بیخیال شدم.

این جلسه همیشه در این کنفرانس جایگاه خاصی دارد. افراد در این اتاق نوع متفاوتی از بار با خود حمل میکنند. ما میدانیم که گاهی اوقات به شکل منحصر بفردی مورد درست فهمیده نمیشویم آنهم در میان مردمی که عموما درست فهمیده نمیشوند! و این به احساس خاص بودنمان خوراک میدهد در حالیکه حقیقت این است که ما مثل هر شخص دیگر هستیم.

عضو 5

بجای اینکه خودم را به عنوان یک گی یا همجنسباز معرفی کنم من عبارت هم-جنس خواهی را میپسندم چراکه بین خواستن و رفتار کردن تفاوت وجود دارد. در کتاب سفید آمده: “در نهایت شگفتی دریافتم  که مشکل من جنسی یا شهوت نیست؛ در اصل خود مشکل من روحانی است”. این مرا شگفت زده کرد. من سالها مذهبی بودم. بنابراین این به من سرنخی داد که در واقع مشکل من جهت گیری من نسبت به خداوند بود. من از او میخواستم تا سپردن را برای من انجام دهد. او این کار را برای من نکرد. من اراده آزاده داشتم و انتخابهایی هم داشتم. من مسئول هستم. چیزی که در مورد برنامه SA دوست دارم این است که به ابزار میدهد، جعبه ابزارهای روحانی که میتوانم از آنها استفاده کنم.

من قوه تخیل بسیار فعالی دارم. من به کتاب یا اینترنت احتیاجی ندارم. در کسری از ثانیه اینجا اتفاق می افتد. بنابراین من باید یاد میگرفتم که چکار باید بکنم. سپردن، دعا کردن برای آن شخص، و شاید رفتن و صحبت کردن با آن شخص. دعا کردن برای اینکه از شهوت من و یا شهوت خودش در امان بماند. و در همان حین دعا کردن برای خودم، زنگ زدن به شخص دیگر، رفتن به جلسه، خواندن از کتاب سفید. من

[1]  پرسشنامه یافتن شهوت: نتیجه آمارگیری انجام شده در July 2007 کنفرانس جهانی منتشر شده در Essay, March 2008, Sexaholics Anonymous pp 18-19

الطبيب – اخر تعديل